آداب انتخاب همسر


 





 
نکته: حکيمي پس از ازدواج گفته است: تا زماني که ما مجرّد بوديم، افراد متأهّل ما را نصيحت نمي کردند و لال بودند و اکنون که ما به جمع آنها در آمده ايم، مجرّدان کَر شده اند وبه سخن ما گوش نمي دهند!(1)
نکته: بدان، که ازدواج کردن از جمله آداب دين است همچون طعام خوردن. چنان که راه دين را به حيات و بقاي جسم آدمي حاجت است - و حيات بي طعام وشراب ممکن نيست - پس همچنين به بقاي جنس آدمي و نسل وي حاجت است - و اين بي ازدواج ممکن نيست. پس ازدواج سببِ اصلِ وجود است، و طعام، سبب بقاي وجود است و حلال بودن ازدواج براي اين است نه براي شهوت، بلکه شهوت که آفريده است، هم براي آن آفريده است که خلق را به سوي ازدواج همي آرد، تا رهروان راه دين به وجود آيند و به راه دين بروند؛ که همه خلق را براي راه دين آفريده اند. (2)
نکته: کافران به عصر جاهليت اصل و نسب جستندي، و جُهودان و ترسايان روي نيکو جويند، و به وقت پيغامبر (ص) دين جستندي. و امروز دنيا مي خواهند، تو از اين چهار هر کدام خواهي اختيار کن!(3)
حديث: پيغامبر (ص) گفت: «خجسته ترين و با برک ترين زن آن است که زاينده بود و بر روي نيکوتر بود و به مَهر سبک تر بُوَد. و گفت تا تواني زنِ آزاد گُزين که ايشان پاکيزه تر باشند و مبارک تر».(4)
توصيه صفت اول پارسايي است...صفت دوم خلق نيکوست. صفت سوم جمال است...صفت چهارم آن که مَهر سبک بود...صفت پنجم آن که نازاز نباشد...صفت ششم آن که دوشيزه بود...صفت هفتم آن که از نسبي محترم باشد - و آن نسب دين و صلاح باشد-...صفت هشتم آن که از خويشاوندان نزديک نبود... .(5)
توصيه بهترين زن، زني مؤمنه سازگار باشد تا مرد مؤمن بدو انس گيرد، و اندر دين ازهم نشيني وي قوّتي حاصل شود و اندر دنيا الفتي؛ که همه وحشت ها در تنهايي است و همه راحت ها اندر جمع.(6)
توصيه: اي برادر چون زن خواهي، دين دار گُزين نه نام دارد، که اگر نام و مال خواهي، آن هر دو تو را مايه رنج گردد و اندر ماني و بيچاره گردي و زن تو را اطاعت نکند. و چون زن خواهي، براي کام راندن و شهوت مخواه، بدان نيت خواه که دين دار بُوَد و پناه دين تو باشد و يار بُوَد تو را به طاعت و تو را از آتش دوزخ برهاند.(7)
توصيه: بدان که چون معلوم شد که ازدواج، اصلي است از اصول دين، بايد که اداب دين در آن نگاه دارند؛ اگر نه، فرق نباشد ميان ازدواج آدميان و ميان جفت گرفتن ستوران. پس در ازدواج دوازده آداب نگاه بايد داشت:
و هر که گوسفند ندارد، آن قدر طعام که پيش دوستان نهد وليمه بود. رسول (ص) چون صفيه را به زني گرفت، از نان جو و خرمان وليمه کرد. پس آن قدر که ممکن باشد ببايد کرد براي بزرگداشتِ ازدواج.
و بايد وليمه دادن از سه روز اول در نگذرد؛ و اگر تأخير افتد، از هفته بيرون نشود.
و سنت است دف زدن و بدان شادي نمودن؛ که عزيز ترين خلق، بر روي آدميان اند و فتح بابِ آفرينشِ ايشان ازدواج است. پس اين شادي به جاي خويش بود. و سماع و دف در چنين وقت سنت است.(9)

پی نوشت ها :
 

1ـگنجينه لطايف (بازنويسي لطايف الطوايف)، ص83.
2ـ کيمياي سعادت، ج1، ص301.
3ـ نصيحة الملوک، ص263.
4ـ همان، ص261.
5ـ کيمياي سعادت، ج1، ص311و312
6ـ کشف المحجوب، ص530.
7ـ نصيحة الملوک، ص264.
8ـ وليمه: طعام عروسي .
9ـ کيمياي سعادت، ج1، صص313و315

 

منبع:گنجينه ش 81